و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

شاهزاده و گدا

" در شهر کهن سال لندن، در یکی از روزهای پاییز و در ربع دوم قرن شانزدهم، در خانواده فقیری موسوم به کانتی پسری به جهان آمد که پدر و مادرش خواستار آمدن او نبودند. در همان روز نوزاد انگلیسی دیگری از خانواده ثروتمندی موسوم به تودور پا به عرصه وجود نهاد که پدر و مادرش قلبا خواستار او بودند. ... "


شاهزاده و گدا / مارک تواین / محمد قاضی / انتشارات امیرکبیر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

روستا زاده و دختر شهری

" کودکی از روستای «بدیرلی» سر برآورده؛ شهرتی در ییلاق و دشتستان دست و پا کرد. خیلی عاقل و تیزهوش بود. تا در زمینه ریاضیات از او پرسیده می شد، مثل آیینه و دوربین بلافاصله پاسخ می داد... همه جا صحبت از او بود. ... "


روستا زاده و دختر شهری / مورچۀ عاشق / فقیر بایکورت / شهرام دشتی / ن‍ش‍ر ش‍ی‍خ‌ ص‍ف‍ی‌ال‍دی‍ن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

یک بیت کلمه | بی خبر از خویشم

در بی خبری از تـــو، صــد مرحله من پیشم

تو بی خبر از غـیری، مـن بی خبر از خـویشم


صهبای قمشه ای


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

قلب سگی

" عو - وو - و - و - و - عو - عو - عوو - عوو! آهای، مرا نگاه کنید، من دارم می میرم! باد از شکاف زیر در برای من مرثیه سر می دهد و من هم همراه آن زوزه می کشم. از دست رفتم، نابود شدم! مردک بی همه چیز با آن کلاه کثیفش، همان آشپز غذاخوری عمومی کارمندان شورای مرکزی اقتصاد مردمی، به من آب جوش پاشید و پهلوی چپم را حسابی سوزاند. عجب آشغالی، تازه پرولتاریا هم هست! ... "


قلب سگی / میخاییل بولگاکوف / آبتین گلگار / نشر ماهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

لا به لای سطر ها | زاخاری لینکلن تایلور

... او زنجیر نشان هویتش را از گردنش بیرون آورد و آن را از روی سر من پائین انداخت و گفت: «پس فراموش نمی کنی خیلی خب؟» آن مدال نقره ی مستطیل از روی بلوزم فرو افتاد، درست میان سینه هایم جای گرفت. «زاخاری لینکلن تایلور»، آن جا، بالای قلبم جای گرفت.

آن زنجیر بر گردنم افتاد. ...


زندگی اسرار آمیز زنبورها

The Secret Life Of Bees /  Dakota Fanning

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

میعاد با راما

" دیر یا زود این اتفاق حکما می بایست بیفتد. روز 30 ژوئن 1908 مسکو به فاصله‎ی زمانی سه ساعت و فاصله‎ی مکانی چهار هزار کیلومتر - که در معیارهای عالم هستی بسیار ناچیز است - از خطر نابودی رهایی یافت. ... "


میعاد با راما / آرتور سی. کلارک / رضا فاضل / انتشارات سروش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

سرزمین گوجه‎های سبز

" ادگار گفت: « وقتی لب فرو می بندیم و سخنی نمی گوییم، غیر قابل تحمل می شویم و آن گاه که زبان می گشاییم، از خود دلقکی می سازیم. »

مدتی بود که کف اتاق نشسته بودیم و خیره به عکس ها می‎نگریستیم. پاهایمان به خاطر نشستن، خواب رفته بود.

کلام در دهانمان همان قدر زیان بار است که ایستادن بر روی سبزه ها؛ هر چند سکوتمان نیز چنین است.

ادگار ساکت بود. ... "


سرزمین گوجه‎های سبز / هرتا مولر / غلامحسین میرزا صالح / نشر مازیار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

قاضی و جلادش

" آلفونس کلنن، پلیس دهکده‎ی ته وان، صبح روز سوم نوامبر هزار و نهصد و چهل و هشت در محل خروجی جاده‎ی لامبوینگ (یکی از دهکده های تسن برگ) از جنگل تنگه‎ی ته وان مرسدس آبی رنگی را دید که کنار جنگل توقف کرده بود. هوا مثل اغلب روزهای اواخر این پائیز مه آلود بود و کلنن تقریبا از کنار آن اتومبیل رد شده بود که برگشت. ... "


قاضی و جلادش / فردریش دورنمات / محمود حسینی‎ زاد / نشر ماهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

شرح حال تادئو ایسیدورو کروس

" ششم فوریه سال 1829 چریک هایی که دیگر از دست لاوال به ستوه آمده بودند و از جنوب راه افتاده بودند تا به لشکر لوپس بپیوندند، در یک گاوداری که نامش را نمی دانستند، در سه چهار فرسنگی پرگامینو، توقف کردند. ... "


شرح حال تادئو ایسیدورو کروس / کتابخانۀ بابل و 23 داستان دیگر / خورخه لوئیس بورخس / کاوه سید حسینی / نشر نیلوفر



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

مارک و پلو

" ظهر یک روز تابستان سال 1377 بود. فرشید یکی از دوستان آن دوره زنگ زد و خواست به دیدنم بیاید. قرار گذاشتیم؛ برای همان روز. مثل شخصیت های مجموعه های تلویزیونی مرتب از خودم می پرسیدم: « یعنی چی کار می تونه داشته باشه؟ » ... "


مارک و پلو | مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس ها | منصور ضابطیان | نشر مثلث


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا