و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ک. زن زیادی» ثبت شده است

مسلول

" از در باغ آسایشگاه که پا به درون گذاشتم هنوز اثری از ترس و وحشت پیشین را با خود داشتم. ... "


مسلول / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

جا پا

" هوا سرد بود. و من در انتظار اتوبوس، روی برف های خیابان قدم می زدم و زیر پالتویم می لرزیدم. دو روز بود برف می بارید و چشم من هرگز اینقدر از روشنی زنندۀ برف آزار ندیده بود که آن روز دیده بود. ... "


جا پا / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا

دزد زده

" نفهمیدم از چه صدایی بیدار شدم. ولی لابد از صدای آن ها بود. ... "


دزد زده / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
هانتا

خداداخان

امروز یک هفته است که خدادخان به آرزوی خود رسیده است. ... "


خداداخان / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
هانتا

عکاس با معرفت

" آنکه از در عکاسخانه وارد شد و با لحنی عوامانه و گرم سلام کرد مردی سی و چند ساله بود که کلاه مخملی اش را تا بالای گوشش پایین کشیده بود. ... "


عکاس با معرفت / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

دفترچۀ بیمه

تازه زنگ تفریح را زده بودند و معلم ها، یک یک، از میان هیاهوی بچه هایی که با سر و صدا توی حیاط مدرسه ریخته بودند، و دوان دوان به طرف منبع آب هجوم آورده بودند، فرار می کردند و به طرف دفتر پناه می آوردند. ... "


دفترچۀ بیمه / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا

خانم نزهت الدوله

خانم نزهت الدوله گر چه تا به حال سه تا شوهر کرده و شش بار زاییده و دو تا از دخترهایش هم به خانۀ داماد فرستاده شده اند و حالا دیگر برای خودش مادربزرگ شده است، باز هم عقیده دارد که پیری و جوانی دست خود آدم است. ... "


خانم نزهت الدوله / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا

سمنو پزان

دود همۀ حیاط را گرفته بود و جنجال و بیا برو بیش از همه سال بود. ... "


سمنو پزان / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا