تقدیمنامه نویسنده:
به انسان؛ به این امید که سرانجام، روزی، در جنگ برضد بلاهت پیروز شود.
یک
بر ضد بلاهت ...
6
لامونت با لحنی تند گفت: «مزخرفه! هیچچی دست من را نگرفت!» ژرفاندیشی غریبی در چهرهاش بود که به چشمان گودرفته و بیتقارنی چانهی درازش میآمد. اوضاع و احوال که مساعد بود، این حالت چهرهاش بیشتر به چشم میآمد و الان اوضاع و احوال مساعد نبود. مصاحبهی دومش با هالام از اولی هم بدتر از کار درآمده بود. ...
ایزدان هم | آیزاک آسیموف | حسین شهرابی | کتابسرای تندیس