و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشر مرکز» ثبت شده است

لا به لای سطرها | برای یافتن خود


... حوالی نیمروز با جذر دریا، «جزیره ی ناشناخته» سرانجام به دریا زد. برای یافتن خودش.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

بچه های امروز معرکه اند


" اولین نامه

 آنکارا 12 نوامبر 1963


برادرم احمد

 قول داده بودیم برای هم نامه بنویسیم. یادم هست حرفم را باور نمی کردی. می گفتی: « زینب، آنکارا که بروی همکلاسی های جدید پیدا می کنی و ما را از یاد می بری. »

حالا می بینی که شماها را فراموش نکرده ام. یک هفته ای می شود که در خانه ای در آنکارا ساکن شده ایم. نتوانستم زودتر نامه بنویسم. چون تازه در مدرسه ثبت نام کرده ام. آدرس خانه‎ی جدیدمان را هم دیروز از پدرم گرفتم. اولین کارم نامه نوشتن به تو است. ... "


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

آب و هوای سانفرانسیسکو


" عصر بود و هوا ابری بود و یک قصاب ایتالیایی داشت نیم کیلو گوشت می فروخت به یک پیرزن خیلی پیر، اما به عقل جن هم نمی رسد که نیم کیلو گوشت به چه درد همچو پیرزنی ممکن است بخورد. ... "


آب و هوای سانفرانسیسکو / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

قصه‎ی جزیره‎ی ناشناخته


" مردی به درِ قصر پادشاه رفت و گفت، به من یک کشتی بدهید. قصر پادشاه درهای بی شماری داشت، اما این در، مخصوص دریافت عریضه ها بود. ... "


قصه‎ی جزیره‎ی ناشناخته / ژوزه ساراماگو / محبوبه بدیعی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

گاوخونی

" با پدرم و چند تا مرد جوان که درست یادم نیست چند تا بودند و فقط یکی شان را می شناختم که گلچین ـ معلم کلاس چهارم دبستانم ـ بود، توی رودخانه ای که زاینده رود اصفهان بود، شنا می کردیم. شب بود و آسمان صاف بود و ماه شب چارده می درخشید. فقط ما چند نفر توی آب بودیم. نه بیرون آب، نه توی آب، کس دیگری نبود. ... "


گاوخونی / جعفر مدرس صادقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

داستان کوتاهی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا

" تا دلتان بخواهد داستان هست که شروع‎اش مبتکرانه و نو است. اما این یکی از آن ها نیست.فکر کنم تنها راهی که می شود داستانی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا را شروع کرد، همان کاری است که جک لندن در شروع گرگ دریا کرده است. ... "



داستان کوتاهی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

جمع آوری یک کالیفرنیایی

" من هم مثل بیشتر کالیفرنیایی ها اهل جای دیگری هستم و کالیفرنیا من را به خاطر مقاصد خودش آورده اینجا، درست مثل یک گل آهنخوار که آفتاب و باران جمع میکند و بعد گلبرگ هایش را به سمت جاده باز می کند و ماشین ها را وسوسه می کند تا واردش شوند، میلیون ها ماشین فقط توی یک گل، که از فرط شلوغی عطرش بند آمده، و هنوز برای چند میلیون دیگر هم جای دارد. ... "


جمع آوری یک کالیفرنیایی / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

آتش رادیویی آرام

" بزرگترین اقیانوس دنیا در شهر مونتری ایالت کالیفرنیا شروع می شود، یا شاید تمام می شود. بستگی دارد به این که آدم به چه زبانی حرف بزند. ..."


آتش رادیویی آرام / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

مشکلات پیچیدۀ بانکی

" حالا من یک حساب بانکی دارم، چون که دیگر هم از چال کردن پول هایم در حیاط خلوت خسته شده بودم و هم این که ماجرای دیگری اتفاق افتاد. چند سال پیش داشتم یک خرده پول چال می کردم که یک اسکلت آدم پیدا کردم. ..."


مشکلات پیچیده بانکی / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

المیرا

" انگار باز توی خواب یک شاهزادۀ جوان آمریکایی که اردک شکار می کند، برگشته ام به المیرا و حالا دوباره ایستاده ام روی پل رودخانۀ لانگ تام. ..."


المیرا / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا