و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

همه نور بود ...


« همه نور بود، همه نور شدم. »


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

هنر سیر و سفر


" نمی شد بگویی دقیقا زمستان کی فرا رسید. افت هوا تدریجی بود، همچون کسی که پیر می شود، روز به روز و نامحسوس تا این که فصل واقعیت مسلم غیرقابل انکاری شد. ... "


هنر سیر و سفر / آلن دو باتن / گلی امامی / انتشارات نیلوفر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

لا به لای سطرها | ناستنکا


.. خدای من، یک دقیقه‎ی تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟


شب های روشن فرزاد مؤتمن

شب های روشن | فرزاد مؤتمن


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

مروارید


- داستان مروارید بزرگ در شهر بر زبان هاست. داستان این که چطور به دست آمد و چه طور باز از دست رفت. داستان کینو Kino، که ماهیگیر بود و داستان خووانا Juana، زنش و داستان کایوتیتو Kayotito که فرزندشان بود. -


" هوا گرگ و میش بود که کینو بیدار شد. ستاره ها هنوز روشن بودند. روز رنگابه ای بر سیاهی افق شرق می کشید. خروس ها مدتی بود که می خواندند و خوک ها کندوکاو پیوسته‎ی خود را زیر درختچه ها و میان بوته ها شروع کرده بودند؛ در جست و جوی بقایای غذایی از شب پیش بازمانده. در انبوهه‎ی انجیر هندی روبروی کپر کینو، یک لانه جوجه های پرنده ای جیر جیر می کردند و بال های کوچک خود را از اضطراب می جنباندند. ... "


مروارید / جان شتاین‎بک / سروش حبیبی / نشر فرهنگ معاصر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

دریغت نمی آید؟


گیرم عقوبت نباشد، چنین جوهر را زیر

سنگ نهادن و فانی کردن دریغت نمی آیـد؟


مقالات شمس / شمس الدین محمد تبریزی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

گاوخونی

" با پدرم و چند تا مرد جوان که درست یادم نیست چند تا بودند و فقط یکی شان را می شناختم که گلچین ـ معلم کلاس چهارم دبستانم ـ بود، توی رودخانه ای که زاینده رود اصفهان بود، شنا می کردیم. شب بود و آسمان صاف بود و ماه شب چارده می درخشید. فقط ما چند نفر توی آب بودیم. نه بیرون آب، نه توی آب، کس دیگری نبود. ... "


گاوخونی / جعفر مدرس صادقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

گتسبی بزرگ

" در سال هایی که جوان تر و به ناچار آسیب پذیر تر بودم پدرم پندی به من داد که آن را تا به امروز در ذهن خود مزه‎مزه می کنم. وی گفت:

« هر وقت دلت خواست عیب کسی را بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه‎ی مردم مزایای تو را نداشتن. » ... "


گتسبی بزرگ / اسکات فیتس جرالد / کریم امامی / انتشارات نیلوفر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

اما سونس

" 14 ژانویه 1922 اما سونس، در بازگشت از کارخانۀ پارچه بافی تاربوچ و لوونتهال در انتهای دالان، نامه ای پیدا کرد که در برزیل تاریخ خورده بود و او را از مرگ پدرش مطلع می کرد. در نگاه اول تمبر و پاکت نامه او را فریب داد؛ بعد خط ناشناس نگرانش کرد. ... "


اما سونس / / کتابخانۀ بابل و 23 داستان دیگر / خورخه لوئیس بورخس / کاوه سید حسینی / نشر نیلوفر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

نگاهی به تاریخ جهان | جلد اول

 نامه ای برای روز تولد


برای ایندیراپری یادارشینی

در روز سیزدهمین سال تولدس


زندان مرکزی ننی

16 اکتبر 1930


" عادت کرده ای که در روز تولدت هدایی همراه با تبریکات از من دریافت داری. اکنون تبریکات فراوان خود را برایت می فرستم اما از زندان ننی که در آن هستم چه هدیه ای می توان برایت تهیه کرد؟ هدایی که از اینجا می فرستم نمی توانند مادی و محسوس باشند، فقط می توانند چیزهایی از نوع هوا و فکر و روح - از آن گونه که ممکن است پریان به ارمغان بیاورند - باشند که حتی دیوارهای زندان هم نمی توانند مانع آن ها گردند. ... "


نگاهی به تاریخ جهان / جواهر لعل نهرو /  محمود تفضلی / انتشارات امیرکبیر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

خواب نی لبک

" پدرم نی لبک ظریف از عاج تراشیده ای به من داد و گفت: «بیا بگیر و چون در مرزهای دور با ترانه های خود در دل مردم شادی انگیختی، پدر پیرت را به یاد آور. وقت آن رسیده است که به سیر آفاق بروی و چیزی بیاموزی. ...» "


خواب نی لبک / خواب نی لبک / هرمان هسه / سروش حبیبی / نشر ماهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا