و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

معماری اندیشی


" به معماری که فکر می کنم، تصاویر در خاطرم زنده می شوند. بسیاری از این تصاویر به کار من به عنوان معمار مربوط اند و حاوی دانشی هستند که در طول سال ها، به واسطه ی پرداختن به معماری کسب کرده ام. تصاویر دیگر به دوران کودکی ام مربوط اند، دورانی که معماری را تجربه می کردم، بی آن که به آن بیاندیشم. ... "


معماری اندیشی / پتر زومتور / علیرضا شلویری / نشر حرفه هنرمند


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

قصه‎ی جزیره‎ی ناشناخته


" مردی به درِ قصر پادشاه رفت و گفت، به من یک کشتی بدهید. قصر پادشاه درهای بی شماری داشت، اما این در، مخصوص دریافت عریضه ها بود. ... "


قصه‎ی جزیره‎ی ناشناخته / ژوزه ساراماگو / محبوبه بدیعی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

همه نور بود ...


« همه نور بود، همه نور شدم. »


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

هنر سیر و سفر


" نمی شد بگویی دقیقا زمستان کی فرا رسید. افت هوا تدریجی بود، همچون کسی که پیر می شود، روز به روز و نامحسوس تا این که فصل واقعیت مسلم غیرقابل انکاری شد. ... "


هنر سیر و سفر / آلن دو باتن / گلی امامی / انتشارات نیلوفر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

لا به لای سطرها | ناستنکا


.. خدای من، یک دقیقه‎ی تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟


شب های روشن فرزاد مؤتمن

شب های روشن | فرزاد مؤتمن


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

مروارید


- داستان مروارید بزرگ در شهر بر زبان هاست. داستان این که چطور به دست آمد و چه طور باز از دست رفت. داستان کینو Kino، که ماهیگیر بود و داستان خووانا Juana، زنش و داستان کایوتیتو Kayotito که فرزندشان بود. -


" هوا گرگ و میش بود که کینو بیدار شد. ستاره ها هنوز روشن بودند. روز رنگابه ای بر سیاهی افق شرق می کشید. خروس ها مدتی بود که می خواندند و خوک ها کندوکاو پیوسته‎ی خود را زیر درختچه ها و میان بوته ها شروع کرده بودند؛ در جست و جوی بقایای غذایی از شب پیش بازمانده. در انبوهه‎ی انجیر هندی روبروی کپر کینو، یک لانه جوجه های پرنده ای جیر جیر می کردند و بال های کوچک خود را از اضطراب می جنباندند. ... "


مروارید / جان شتاین‎بک / سروش حبیبی / نشر فرهنگ معاصر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

دریغت نمی آید؟


گیرم عقوبت نباشد، چنین جوهر را زیر

سنگ نهادن و فانی کردن دریغت نمی آیـد؟


مقالات شمس / شمس الدین محمد تبریزی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

گاوخونی

" با پدرم و چند تا مرد جوان که درست یادم نیست چند تا بودند و فقط یکی شان را می شناختم که گلچین ـ معلم کلاس چهارم دبستانم ـ بود، توی رودخانه ای که زاینده رود اصفهان بود، شنا می کردیم. شب بود و آسمان صاف بود و ماه شب چارده می درخشید. فقط ما چند نفر توی آب بودیم. نه بیرون آب، نه توی آب، کس دیگری نبود. ... "


گاوخونی / جعفر مدرس صادقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

گتسبی بزرگ

" در سال هایی که جوان تر و به ناچار آسیب پذیر تر بودم پدرم پندی به من داد که آن را تا به امروز در ذهن خود مزه‎مزه می کنم. وی گفت:

« هر وقت دلت خواست عیب کسی را بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه‎ی مردم مزایای تو را نداشتن. » ... "


گتسبی بزرگ / اسکات فیتس جرالد / کریم امامی / انتشارات نیلوفر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

اما سونس

" 14 ژانویه 1922 اما سونس، در بازگشت از کارخانۀ پارچه بافی تاربوچ و لوونتهال در انتهای دالان، نامه ای پیدا کرد که در برزیل تاریخ خورده بود و او را از مرگ پدرش مطلع می کرد. در نگاه اول تمبر و پاکت نامه او را فریب داد؛ بعد خط ناشناس نگرانش کرد. ... "


اما سونس / / کتابخانۀ بابل و 23 داستان دیگر / خورخه لوئیس بورخس / کاوه سید حسینی / نشر نیلوفر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا