- داستان مروارید بزرگ در شهر بر زبان هاست. داستان این که چطور به دست آمد و چه طور باز از دست رفت. داستان کینو Kino، که ماهیگیر بود و داستان خووانا Juana، زنش و داستان کایوتیتو Kayotito که فرزندشان بود. -
" هوا گرگ و میش بود که کینو بیدار شد. ستاره ها هنوز روشن بودند. روز رنگابه ای بر سیاهی افق شرق می کشید. خروس ها مدتی بود که می خواندند و خوک ها کندوکاو پیوستهی خود را زیر درختچه ها و میان بوته ها شروع کرده بودند؛ در جست و جوی بقایای غذایی از شب پیش بازمانده. در انبوههی انجیر هندی روبروی کپر کینو، یک لانه جوجه های پرنده ای جیر جیر می کردند و بال های کوچک خود را از اضطراب می جنباندند. ... "
مروارید / جان شتاینبک / سروش حبیبی / نشر فرهنگ معاصر
" با پدرم و چند تا مرد جوان که درست یادم نیست چند تا بودند و فقط یکی شان را می شناختم که گلچین ـ معلم کلاس چهارم دبستانم ـ بود، توی رودخانه ای که زاینده رود اصفهان بود، شنا می کردیم. شب بود و آسمان صاف بود و ماه شب چارده می درخشید. فقط ما چند نفر توی آب بودیم. نه بیرون آب، نه توی آب، کس دیگری نبود. ... "
" 14 ژانویه 1922 اما سونس، در بازگشت از کارخانۀ پارچه بافی تاربوچ و لوونتهال در انتهای دالان، نامه ای پیدا کرد که در برزیل تاریخ خورده بود و او را از مرگ پدرش مطلع می کرد. در نگاه اول تمبر و پاکت نامه او را فریب داد؛ بعد خط ناشناس نگرانش کرد. ... "
اما سونس / / کتابخانۀ بابل و 23 داستان دیگر / خورخه لوئیس بورخس / کاوه سید حسینی / نشر نیلوفر
نامه ای برای روز تولد
برای ایندیراپری یادارشینی
در روز سیزدهمین سال تولدس
زندان مرکزی ننی
16 اکتبر 1930
" عادت کرده ای که در روز تولدت هدایی همراه با تبریکات از من دریافت داری. اکنون تبریکات فراوان خود را برایت می فرستم اما از زندان ننی که در آن هستم چه هدیه ای می توان برایت تهیه کرد؟ هدایی که از اینجا می فرستم نمی توانند مادی و محسوس باشند، فقط می توانند چیزهایی از نوع هوا و فکر و روح - از آن گونه که ممکن است پریان به ارمغان بیاورند - باشند که حتی دیوارهای زندان هم نمی توانند مانع آن ها گردند. ... "
نگاهی به تاریخ جهان / جواهر لعل نهرو / محمود تفضلی / انتشارات امیرکبیر