صفت " عالی " با گذشت زمان و سن افزودن تغییر میکنه! از عالی به خوب، از خوب
به بد و از بد شاید به خوب حتی، اما یقینا سخت تر! - دشوار هست " چیزی " یا " کسی " را داشته باشی
که همیشه " عالی " بمونه!*
* کامنت
صفت " عالی " با گذشت زمان و سن افزودن تغییر میکنه! از عالی به خوب، از خوب
به بد و از بد شاید به خوب حتی، اما یقینا سخت تر! - دشوار هست " چیزی " یا " کسی " را داشته باشی
که همیشه " عالی " بمونه!*
* کامنت
" نقاشی بود آلبرت نام، که در جوانی نمی توانست توفیقی را که آرزو داشت از طریق تابلوهایی که می کشید به دست آورد و به یاری آن ها در دل مردم راه یابد. ..."
نقاش / خواب نی لبک / هرمان هسه / سروش حبیبی / نشر ماهی
" وقتی شش ساله بودم در کتابی راجع به جنگل طبیعی که " سرگذشت های واقعی " نام داشت تصویر زیبایی دیدم. تصویر مار بوآ را نشان می داد که حیوان درنده ای را می بلعید. ..."
شازده کوچولو / آنتوان دو سنت اگزوپری / محمد قاضی / انتشارات امیرکبیر
" یک روز صبح، همین که گرگور سامسا از خواب آشفته ای پرید، در رختخواب خود به حشره تمام عیار عجیبی مبدل شده بود. ..."
مسخ / فرانتس کافکا / صادق هدایت / نشر نگاه
" اگنس مرده است. داستانی او را کشت. از اگنس، جز این داستان چیزی برایم نمانده. ..."
اگنس / پتر اشتام / محمود حسینی زاد / نشر افق
" مادربزرگ من در تاریخ طوفانی آمریکا برای خودش یک پا فانوس دریایی است. توی یکی از شهرستان های کوچک ایالت واشنگتن قاچاق مشروب می کرد. ..."
انتقام چمن / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز
" هیچ وقت خدا یک چیز واقعی را، حالا هر چه که می خواهد باشد؛ پشت یک ظاهر دروغین پنهان نکرده ام. ..."
کافه پیانو / فرهاد جعفری / نشر چشمه
" جمعه 21 فروردین 1343 جده. پنج و نیم صبح راه افتادیم- از مهرآباد. و هشت و نیم اینجا بودیم. و هفت و نیم بوقت محلی. ..."
خسی در میقات / جلال آل احمد / نشر ژکان
" صدای ترمز اتوبوس مدرسه آمد. بعد قیژ در فلزی حیاط و صدای دویدن روی راه باریکه ی وسط چمن. ..."
چراغ ها را من خاموش می کنم / زویا پیرزاد / نشر مرکز