و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

بچۀ رزمری

" رزمری و گای وودهاوس قرار دادی برای یک آپارتمان پنج اتاقه در خانه ای سفید با اضلاع منظم هندسی در خیابان پنجم امضا کرده بودند که از زنی به نام خانم کورتز خبر رسید آپارتمانی چهار اتاقه در ساختمان برمفورد خالی شده است. ..."


بچۀ رزمری / آیرا لوین / محمد قائد / نشر کلاغ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

شاعر

" می گویند هان فوک، شاعر چینی، در جوانی از شوقی شگفت بی قرار بود، و می خواست همه چیز را بیاموزد و در هر آن چه با هنر شاعری مربوط است به کمال دست یابد. ... "


شاعر / خواب نی لبک / هرمان هسه / سروش حبیبی / نشر ماهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

یک دست و دو هندوانه

" ساعت دیواری ظهر را اعلام کرد. سرگرد شچلکولوبف، مالک هزار جریب زمین زراعتی و یک همسر جوان، کلۀ نیمه طاس خود را از زیر شمد چیتی درآورد و بلند بلند ناسزا گفت. ... "


یک دست و دو هندوانه / مجموعۀ آثار چخوف جلد اول / داستان های کوتاه 1 / آنتون چخوف / سروژ استپانیان / نشر توس


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

خانم نزهت الدوله

خانم نزهت الدوله گر چه تا به حال سه تا شوهر کرده و شش بار زاییده و دو تا از دخترهایش هم به خانۀ داماد فرستاده شده اند و حالا دیگر برای خودش مادربزرگ شده است، باز هم عقیده دارد که پیری و جوانی دست خود آدم است. ... "


خانم نزهت الدوله / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا

آوگوستوس

" در کوچه موست آکر زن جوانی خانه داشت که شوهرش را کمی بعد از ازدواج به مصیبتی از دست داده بود و اکنون بی چیز و بی کس در اتاق کوچک خانه خود نشسته، زادن فرزندش را انتظار می کشید که پدری نمی داشت. ..."


آوگوستوس / خواب نی لبک / هرمان هسه / سروش حبیبی / نشر ماهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

قهوه

" بعضی وقت ها زندگی آدم فقط به قهوه بند است و همۀ صمیمیتی که با یک فنجان قهوه به دست می آید. ..."


قهوه / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

آوای رنج کهنه سرباز

" برگ های سبز سپیدار و برگ های زرد زیرفون همچنان در شهر فرو می ریختند. برگ های سبک زیرفون بر فزار خیابان ها و پیاده رو ها می چرخیدند، ولی برگ های سپیدار پس از فرو افتادن، در پای درختان جمع می شدند. ... "


آوای رنج کهنه سرباز / ویکتور آستافی یف / مهدی غبرائی / نشر تندر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

چشم هایش

" شهر تهران خفقان گرفته بود، هیچ کس نفسش در نمی آمد، همه از هم می ترسیدند، خانواده ها از کسانشان می ترسیدند، بچه هاز از معلمینشان، معلمین از فراش ها و فراش ها از سلمانی و دلاک؛ همه از خودشان می ترسیدند، از سایه شان باک داشتند. ..."


چشم هایش / بزرگ علوی / نشر نگاه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

سمنو پزان

دود همۀ حیاط را گرفته بود و جنجال و بیا برو بیش از همه سال بود. ... "


سمنو پزان / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

1/3، 1/3، 1/3

" قرار بود همه اش یک سوم یک سوم انجام شود. من 1/3 بابت ماشین کردن رمان بگیرم، زن 1/3 بابت ویرایشش بگیرد و مرد 1/3 بابت نوشتنش بگیرد. ..."


1/3، 1/3، 1/3 / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا