و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۹۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرن 20 میلادی» ثبت شده است

پخمه


" اصرار نداشته باشید بدانید چرا سر و کار من به زندان افتاد، هر چه بود دست و بالم بند شد و تا آمدم به خودم بجنبم مرا از پله ها پایین فرستادند! و از مخلص با همه ی اهن و تولوپ و اسم و رسم، عکس برداری و انگشت نگاری کردند و بعد هم مثل ظرف آشغال که خانم ها از لای در دست رفتگر می دهند، بنده را هم تحویل بند دادند!!! ... "


پخمه / عزیز نسین / رضا همراه / نشر نیماژ


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

فالدوم


" بازار مکاره

راهی که به شهر فالدوم می رفت مسافتی دراز از زمینی پست و بلند می گذشت، گاه از کنار جنگلی یا چراگاهی پهناور و سرسبز و گاه از میان کشتزارها و باغ های میوه. دریا بسیار دور بود و دیده نمی شد و پنداشتی در دنیا جز تپه ها و هامون های کوچک و زیبا و سبزه زار و جنگل و کشتزار و باغ های میوه چیزی نیست. سرزمینی بود که میوه و هیمه در آن فراوان بود و شیر و گوشت و سیب و گردو تا بخواهی! ... "


فالدوم / خواب نی لبک / هرمان هسه / سروش حبیبی / نشر ماهی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

کرگدن


" پرده ی اول

میدان یک شهر کوچک. یک خانه ی دو طبقه در ته صحنه. طبقه ی پایین بقالی است که مقابل در شیشه ای آن چند پله قرار دارد. بالای دکان به طور واضحی کلمه ی «بقالی» دیده می شود. طبقه ی بالای بقالی - که متعلق به بقال و زنش است - دو پنجره دارد. ... "


کرگدن / اوژن یونسکو / پری صابری / نشر قطره


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا

آب و هوای سانفرانسیسکو


" عصر بود و هوا ابری بود و یک قصاب ایتالیایی داشت نیم کیلو گوشت می فروخت به یک پیرزن خیلی پیر، اما به عقل جن هم نمی رسد که نیم کیلو گوشت به چه درد همچو پیرزنی ممکن است بخورد. ... "


آب و هوای سانفرانسیسکو / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

قصه‎ی جزیره‎ی ناشناخته


" مردی به درِ قصر پادشاه رفت و گفت، به من یک کشتی بدهید. قصر پادشاه درهای بی شماری داشت، اما این در، مخصوص دریافت عریضه ها بود. ... "


قصه‎ی جزیره‎ی ناشناخته / ژوزه ساراماگو / محبوبه بدیعی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

هنر سیر و سفر


" نمی شد بگویی دقیقا زمستان کی فرا رسید. افت هوا تدریجی بود، همچون کسی که پیر می شود، روز به روز و نامحسوس تا این که فصل واقعیت مسلم غیرقابل انکاری شد. ... "


هنر سیر و سفر / آلن دو باتن / گلی امامی / انتشارات نیلوفر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

مروارید


- داستان مروارید بزرگ در شهر بر زبان هاست. داستان این که چطور به دست آمد و چه طور باز از دست رفت. داستان کینو Kino، که ماهیگیر بود و داستان خووانا Juana، زنش و داستان کایوتیتو Kayotito که فرزندشان بود. -


" هوا گرگ و میش بود که کینو بیدار شد. ستاره ها هنوز روشن بودند. روز رنگابه ای بر سیاهی افق شرق می کشید. خروس ها مدتی بود که می خواندند و خوک ها کندوکاو پیوسته‎ی خود را زیر درختچه ها و میان بوته ها شروع کرده بودند؛ در جست و جوی بقایای غذایی از شب پیش بازمانده. در انبوهه‎ی انجیر هندی روبروی کپر کینو، یک لانه جوجه های پرنده ای جیر جیر می کردند و بال های کوچک خود را از اضطراب می جنباندند. ... "


مروارید / جان شتاین‎بک / سروش حبیبی / نشر فرهنگ معاصر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

اما سونس

" 14 ژانویه 1922 اما سونس، در بازگشت از کارخانۀ پارچه بافی تاربوچ و لوونتهال در انتهای دالان، نامه ای پیدا کرد که در برزیل تاریخ خورده بود و او را از مرگ پدرش مطلع می کرد. در نگاه اول تمبر و پاکت نامه او را فریب داد؛ بعد خط ناشناس نگرانش کرد. ... "


اما سونس / / کتابخانۀ بابل و 23 داستان دیگر / خورخه لوئیس بورخس / کاوه سید حسینی / نشر نیلوفر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

نگاهی به تاریخ جهان | جلد اول

 نامه ای برای روز تولد


برای ایندیراپری یادارشینی

در روز سیزدهمین سال تولدس


زندان مرکزی ننی

16 اکتبر 1930


" عادت کرده ای که در روز تولدت هدایی همراه با تبریکات از من دریافت داری. اکنون تبریکات فراوان خود را برایت می فرستم اما از زندان ننی که در آن هستم چه هدیه ای می توان برایت تهیه کرد؟ هدایی که از اینجا می فرستم نمی توانند مادی و محسوس باشند، فقط می توانند چیزهایی از نوع هوا و فکر و روح - از آن گونه که ممکن است پریان به ارمغان بیاورند - باشند که حتی دیوارهای زندان هم نمی توانند مانع آن ها گردند. ... "


نگاهی به تاریخ جهان / جواهر لعل نهرو /  محمود تفضلی / انتشارات امیرکبیر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

خواب نی لبک

" پدرم نی لبک ظریف از عاج تراشیده ای به من داد و گفت: «بیا بگیر و چون در مرزهای دور با ترانه های خود در دل مردم شادی انگیختی، پدر پیرت را به یاد آور. وقت آن رسیده است که به سیر آفاق بروی و چیزی بیاموزی. ...» "


خواب نی لبک / خواب نی لبک / هرمان هسه / سروش حبیبی / نشر ماهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا