و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشر افق» ثبت شده است

کفش های خدمتکار و داستان های دیگر


باران بهاری


جورج فیشر هنوز بیدار بود. درازکش، به تصادفی فکر می کرد که در خیابان 121 دیده بود. ماشین به مرد جوانی زده بود. او را به داروخانه ای در برادوی برده بودند، صاحب داروخانه کاری از دستش برنیامده بود. منتظر آمبولانس شده بودند، مرد روی پیشخوان، در انتهای داروخانه افتاده بود، نگاهش به سقف بود، می دانست دارد می میرد. ...


باران بهاری / کفش های خدمتکار و داستان های دیگر / برنارد مالامود / امیر مهدی حقیقت / نشر افق


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

هاروارد مک دونالد


مقدمه داخل سفر


از همان اول باری که علاقه مند به کتاب خوانی شدم، یکی از کتاب هایی که همیشه تصاویر ذهنی ام را می ساخت کتاب خاطراتی بود از سفر آمریکا که «جلال رفیع» در زمانی که دل و دماغ نویسندگی داشت با عنوان «در بهشت شداد» نوشته بود. ...


فریم اول

نیویورک؛ گنج دار و دسته های نیویورک


نیویورک، نیویورک، نیویورک.

نیویورک شهر نیست. اژدهاست. وارد شهر که می شوی انگار اژدهای هقت سری را از فراز کوهی بلند می بینی و به سرت می افتد نکند اژدها خشمگین شود و دودی هم از خاکسترت برنخیزد. ...


هاروارد مک دونالد / سید مجید حسینی / نشر افق


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

تونیو کروگر

" آفتاب زمستانی بالای سر شهر کوچک، و در پس لایه های ابر، قرصی مات و محو و بی جان بود، و کوچه و بام نمور و در هجوم باد. گه گاه نیز بارشی می گرفت، بارش تگرگی ریز، چیزی میان یخ و برف. ...  "


تونیو کروگر / تریستان و تونیو کروگر / توماس مان / محمود حدادی / نشر افق


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

نماد گمشده

" در سال 1991، سندی را در گاوصندوق رئیس وقت سی آی ای گذاشتند. سند تا به امروز همان‎جاست. متن رمزنگاشته‎ی آن مشتمل بر ارجاعاتی به دروازه ای باستانی و مکانی ناشناخته در زیرزمین است. ضمن آن که در این سند این عبارت آمده است: «جایی آن بیرون مدفون است.» ..."


نماد گمشده / دن براون / حسین شهرابی / نشر افق


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

متولد ماه کلمه | نام من ریچل کوری است

نام من ریچل کوری است


دارم وراجی می‌کنم. فقط می‌خواهم به مادرم بگویم که واقعاً می‌ترسم، و باور بنیادی‌ام را به نیک‌ذاتی بشر از دست می‌دهم. این باید متوقف شود. گمان می‌کنم باید همه‌چیز را کنار بگذاریم و زندگی‌مان را صرف متوقف‌کردن این وضعیت کنیم. دیگر فکر نمی‌کنم که این یک کار افراطی باشد. من هنوز هم واقعاً دوست دارم با آهنگ‌های پت بناتار برقصم و دوست‌پسر داشته باشم و درباره‌ی همکارهایم کمیک استریپ درست کنم. ولی این وضعیت را هم می‌خواهم متوقف کنم. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا

در دور دست ساز ها می نوازند ..


در دور دست سازها می نوازند، ولی در این جا شب خاموش حاکم است.

گل ها عطر رخوت آورشان را بر جان من می وزند.

من همیشه به یاد توام، همیشه.

ولی حال میل خواب دارم، اما تو باید که برقصی ..


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

تریستان

" این جا "آین فرید" است، آسایشگاه! مستطیل سفید و بی کنج و زاویه ی آن همراه ساختمان جنبی اش از همه طرف در احاطه ی باغ پهناوری است که با طاق و رواق، راهروهای چفته بندی شده، و آلاچیق های سقف شان از پوسته ی درخت، تزئینی دلنشین دارد، و در پس بام سفال پوش آن کوه ها ـ سبز و تیره و حجیم ـ با خط و کندی نرم سر در آسمان فرو برده اند. ... "


تریستان / تریستان و تونیو کروگر / توماس مان / محمود حدادی / نشر افق


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

اگنس

" اگنس مرده است. داستانی او را کشت. از اگنس، جز این داستان چیزی برایم نمانده. ..."


اگنس / پتر اشتام / محمود حسینی زاد / نشر افق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا