و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علیرصا طاهری عراقی» ثبت شده است

آب و هوای سانفرانسیسکو


" عصر بود و هوا ابری بود و یک قصاب ایتالیایی داشت نیم کیلو گوشت می فروخت به یک پیرزن خیلی پیر، اما به عقل جن هم نمی رسد که نیم کیلو گوشت به چه درد همچو پیرزنی ممکن است بخورد. ... "


آب و هوای سانفرانسیسکو / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

داستان کوتاهی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا

" تا دلتان بخواهد داستان هست که شروع‎اش مبتکرانه و نو است. اما این یکی از آن ها نیست.فکر کنم تنها راهی که می شود داستانی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا را شروع کرد، همان کاری است که جک لندن در شروع گرگ دریا کرده است. ... "



داستان کوتاهی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

جمع آوری یک کالیفرنیایی

" من هم مثل بیشتر کالیفرنیایی ها اهل جای دیگری هستم و کالیفرنیا من را به خاطر مقاصد خودش آورده اینجا، درست مثل یک گل آهنخوار که آفتاب و باران جمع میکند و بعد گلبرگ هایش را به سمت جاده باز می کند و ماشین ها را وسوسه می کند تا واردش شوند، میلیون ها ماشین فقط توی یک گل، که از فرط شلوغی عطرش بند آمده، و هنوز برای چند میلیون دیگر هم جای دارد. ... "


جمع آوری یک کالیفرنیایی / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

آتش رادیویی آرام

" بزرگترین اقیانوس دنیا در شهر مونتری ایالت کالیفرنیا شروع می شود، یا شاید تمام می شود. بستگی دارد به این که آدم به چه زبانی حرف بزند. ..."


آتش رادیویی آرام / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

مشکلات پیچیدۀ بانکی

" حالا من یک حساب بانکی دارم، چون که دیگر هم از چال کردن پول هایم در حیاط خلوت خسته شده بودم و هم این که ماجرای دیگری اتفاق افتاد. چند سال پیش داشتم یک خرده پول چال می کردم که یک اسکلت آدم پیدا کردم. ..."


مشکلات پیچیده بانکی / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

المیرا

" انگار باز توی خواب یک شاهزادۀ جوان آمریکایی که اردک شکار می کند، برگشته ام به المیرا و حالا دوباره ایستاده ام روی پل رودخانۀ لانگ تام. ..."


المیرا / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا

یک روز بعد از ظهر، سال 1939

" این یک داستان همیشگی است که من مرتب برای دخترم که چهار ساله است تعریف می کنم. ..."


یک روز بعد از ظهر، سال 1939 / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

قهوه

" بعضی وقت ها زندگی آدم فقط به قهوه بند است و همۀ صمیمیتی که با یک فنجان قهوه به دست می آید. ..."


قهوه / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

1/3، 1/3، 1/3

" قرار بود همه اش یک سوم یک سوم انجام شود. من 1/3 بابت ماشین کردن رمان بگیرم، زن 1/3 بابت ویرایشش بگیرد و مرد 1/3 بابت نوشتنش بگیرد. ..."


1/3، 1/3، 1/3 / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

فیلم خبری کاتِن متِر 1692

" آه، جادوگر سال 1939 بندر تاکومای واشنگتن، کجایی که حالا من دارم مثل تو می شوم؟ آن قدیم و ندیم ها تن من اندازه یک بچه جا می گرفت و درها آن قدر معنادار بودند که انگار آدم اند. ..."


فیلم خبری کاتِن متِر 1692 / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا