نام من ریچل کوری است


دارم وراجی می‌کنم. فقط می‌خواهم به مادرم بگویم که واقعاً می‌ترسم، و باور بنیادی‌ام را به نیک‌ذاتی بشر از دست می‌دهم. این باید متوقف شود. گمان می‌کنم باید همه‌چیز را کنار بگذاریم و زندگی‌مان را صرف متوقف‌کردن این وضعیت کنیم. دیگر فکر نمی‌کنم که این یک کار افراطی باشد. من هنوز هم واقعاً دوست دارم با آهنگ‌های پت بناتار برقصم و دوست‌پسر داشته باشم و درباره‌ی همکارهایم کمیک استریپ درست کنم. ولی این وضعیت را هم می‌خواهم متوقف کنم. 


نام من ریچل کوری است | نمایشنامه‌ای برگرفته از خاطرات ریچل کوری | نویسندگان : الن ریکمن - کترین واین | مترجم: حسین درخشان | نشر افق | 1394 | چاپ اول