و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان کوتاه» ثبت شده است

مسخ

" یک روز صبح، همین که گرگور سامسا از خواب آشفته ای پرید، در رختخواب خود به حشره تمام عیار عجیبی مبدل شده بود. ..."


مسخ / فرانتس کافکا / صادق هدایت / نشر نگاه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا

انتقام چمن

" مادربزرگ من در تاریخ طوفانی آمریکا برای خودش یک پا فانوس دریایی است. توی یکی از شهرستان های کوچک ایالت واشنگتن قاچاق مشروب می کرد. ..."


انتقام چمن / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

اتوبوس پیر

" من هم همان کاری را می کنم که همه می کنند، توی سان فرانسیسکو زندگی می کنم. ..."


اتوبوس پیر / ک. اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرصا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

زن زیادی

... من دیگر چطور می توانستم توی خانۀ پدرم بمانم؟ اصلا دیگر توی آن خانه که بودم انگار دیوارهایش را روی قلبم گذاشته اند. ... "


زن زیادی / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا