" از در باغ آسایشگاه که پا به درون گذاشتم هنوز اثری از ترس و وحشت پیشین را با خود داشتم. ... "
" از در باغ آسایشگاه که پا به درون گذاشتم هنوز اثری از ترس و وحشت پیشین را با خود داشتم. ... "
" در آن پارک دور افتاده، زیر برگ های زرد، روی نیمکتی چوبی نشسته بود و دست ها را به سر نقره ای عصا تکیه داده و به قوهای گردآلود روی دریاچه خیره مانده و به مرگ فکر می کرد. ..."
آقای رئیس جمهور، سفر به خیر / دوازده داستان سرگردان / گابریل گارسیا مارکز / بهمن فرزانه / نشر ققنوس
" حالا من یک حساب بانکی دارم، چون که دیگر هم از چال کردن پول هایم در حیاط خلوت خسته شده بودم و هم این که ماجرای دیگری اتفاق افتاد. چند سال پیش داشتم یک خرده پول چال می کردم که یک اسکلت آدم پیدا کردم. ..."
مشکلات پیچیده بانکی / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز
" هوا سرد بود. و من در انتظار اتوبوس، روی برف های خیابان قدم می زدم و زیر پالتویم می لرزیدم. دو روز بود برف می بارید و چشم من هرگز اینقدر از روشنی زنندۀ برف آزار ندیده بود که آن روز دیده بود. ... "
" انگار باز توی خواب یک شاهزادۀ جوان آمریکایی که اردک شکار می کند، برگشته ام به المیرا و حالا دوباره ایستاده ام روی پل رودخانۀ لانگ تام. ..."
المیرا / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز
" نفهمیدم از چه صدایی بیدار شدم. ولی لابد از صدای آن ها بود. ... "
" امروز یک هفته است که خدادخان به آرزوی خود رسیده است. ... "
" گام هایم از دیرباز تا این حد بلند نبود. دامنه های کوه و فراز و نشیب ها را خیلی پیمودم تا باز شدند. خرس ها، شغال ها، کورموشها و حیواناتی از سلاله مارمولک ها پا روی من گذاشتند و نیمی از من علیل شد. زیر سنگ و خاشاک ماندم در دنیا اگر هر روز هم نباشد، یک روز در میان زلزله می شود. ..."
مورچۀ عاشق / مورچۀ عاشق / فقیر بایکورت / شهرام دشتی / نشر شیخ صفیالدین
" در لندن، ابتدای ژوئن 1929، ژوزف کارتافیلوس عتیقه فروش، اهل ازمیر، دورۀ شش جلدی ایلیاد پوپ را در قطع رحلی کوچک ( 1715 - 1720 ) به شاهدخت لوسینگ تقدیم کرد. ... "
جاودانه / کتابخانۀ بابل و 23 داستان دیگر / خورخه لوئیس بورخس / کاوه سید حسینی / نشر نیلوفر
" آنکه از در عکاسخانه وارد شد و با لحنی عوامانه و گرم سلام کرد مردی سی و چند ساله بود که کلاه مخملی اش را تا بالای گوشش پایین کشیده بود. ... "