و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۳۰ مطلب با موضوع «داستان های آمریکایی» ثبت شده است

بچۀ رزمری

" رزمری و گای وودهاوس قرار دادی برای یک آپارتمان پنج اتاقه در خانه ای سفید با اضلاع منظم هندسی در خیابان پنجم امضا کرده بودند که از زنی به نام خانم کورتز خبر رسید آپارتمانی چهار اتاقه در ساختمان برمفورد خالی شده است. ..."


بچۀ رزمری / آیرا لوین / محمد قائد / نشر کلاغ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

قهوه

" بعضی وقت ها زندگی آدم فقط به قهوه بند است و همۀ صمیمیتی که با یک فنجان قهوه به دست می آید. ..."


قهوه / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

1/3، 1/3، 1/3

" قرار بود همه اش یک سوم یک سوم انجام شود. من 1/3 بابت ماشین کردن رمان بگیرم، زن 1/3 بابت ویرایشش بگیرد و مرد 1/3 بابت نوشتنش بگیرد. ..."


1/3، 1/3، 1/3 / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

موبی دیک، یا وال سفید

" اسماعیل خطابم کنید. سال ها پیش ( کاری نداریم درست چند سال پیش ) از آن جا که چندان یا هیچ پولی در جیب نداشتم و چیز خاصی هم در ساحل مرا جذب نمی کرد، اندیشیدم اندکی به کشتی بنشینم و آن قسمت جهان را که آب گرفته ببینم. ... "

موبی دیک، یا وال سفید / هرمان ملویل / پرویز داریوش / انتشارات امیرکبیر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

فیلم خبری کاتِن متِر 1692

" آه، جادوگر سال 1939 بندر تاکومای واشنگتن، کجایی که حالا من دارم مثل تو می شوم؟ آن قدیم و ندیم ها تن من اندازه یک بچه جا می گرفت و درها آن قدر معنادار بودند که انگار آدم اند. ..."


فیلم خبری کاتِن متِر 1692 / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

فرانی و زویی

" تمام هفته هوا خوب بود، می شد با کت بیرون آمد و همه امیدوار بودند برای آخر هفتۀ بزرگ - آخر هفتۀ بازی ییل - هم همینطور بماند، ولی شنبه صبح با این که حسابی آفتابی بود، دوباره سرد شده بود و آدم باید پالتو می پوشید. ..."


فرانی و زویی / ج. دی. سلینجر / میلاد زکریا / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

شانزدهم هپ ورث، 1924

" حرف هایی است که همه را به ساده ترین و روشن ترین روشی که می توانم، آورده ام: اسمم، اول از همه، "بادی گلس" است و در بسیاری از سال های خوب زندگی ام - به احتمال خیلی زیاد، تمام این چهل و شش سال - احساس کرده ام که برای تاباندن نوری بر زندگی و دوران کوتاه و تاریک و روشن برادر بزرگ ترم، " سیمور گلس "، که مرده ( بر اثر خودکشی برای تمام کردن زندگی اش در 1948، وقتی سی و یک ساله بود) یک جورهایی خودم را خیلی خوب آماده کرده ام و هر از گاهی واقعا سر در آورده ام که قرار است چه طور این کار را بکنم. ..."


شانزدهم هپ ورث، 1924 / جی. دی. سلینجر / علی شیعه علی / نشر سبزان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

انتقام چمن

" مادربزرگ من در تاریخ طوفانی آمریکا برای خودش یک پا فانوس دریایی است. توی یکی از شهرستان های کوچک ایالت واشنگتن قاچاق مشروب می کرد. ..."


انتقام چمن / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

اتوبوس پیر

" من هم همان کاری را می کنم که همه می کنند، توی سان فرانسیسکو زندگی می کنم. ..."


اتوبوس پیر / ک. اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرصا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

جنگل واژگون

" آنچه در پی می آید، گزیده یادداشت های روزانه ای ست به تاریخ 31 دسامبر 1917. این یادداشت ها در شورویویِ لانگ آیلند، به قلم دختر بچه ای به نام کورین فون نورد هوفن نوشته شده است. ..."


جنگل واژگون / جی. دی. سلینجر / بابک تبرایی / سحر ساعی / انتشارات نیلا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا