و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۳۰ مطلب با موضوع «داستان های آمریکایی» ثبت شده است

داستان کوتاهی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا

" تا دلتان بخواهد داستان هست که شروع‎اش مبتکرانه و نو است. اما این یکی از آن ها نیست.فکر کنم تنها راهی که می شود داستانی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا را شروع کرد، همان کاری است که جک لندن در شروع گرگ دریا کرده است. ... "



داستان کوتاهی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

بادبادک باز

" در یک روز سرد زمستان 1975 در دوازده سالگی شخصیتم شکل گرفت. دقیقا آن لحظه یادم مانده؛ پشت چینۀ مخروبه‎ ای دولا شده بودم و کوچۀ کنار نهر یخ زده را دید می‎ زدم. سال ها از این ماجرا می گذرد، اما زندگی به من آموخته است آن چه دربارۀ از یاد بردن گذشته ها می گویند درست نیست. ... "


بادبادک باز / خالد حسینی / مهدی غبرائی / انتشارات نیلوفر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

نمایش نامه دو شخصیتی

" فلیس [ چهار پایه‎ی پیانو را به روشنایی می‎کشاند و رویش می‎نشیند و یک دسته کاغذ خط‎خطی شده را بر می‎دارد تا برای یک منولوگ نت بنویسد. آرام و متفکر، می‎نویسد]: بازی با ترس مثل بازی با آتش است. ... "


نمایش‎نامه‎ دوشخصیتی / تنسی ویلیامز / مرجان بخت مینو / نشر مینو


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

نماد گمشده

" در سال 1991، سندی را در گاوصندوق رئیس وقت سی آی ای گذاشتند. سند تا به امروز همان‎جاست. متن رمزنگاشته‎ی آن مشتمل بر ارجاعاتی به دروازه ای باستانی و مکانی ناشناخته در زیرزمین است. ضمن آن که در این سند این عبارت آمده است: «جایی آن بیرون مدفون است.» ..."


نماد گمشده / دن براون / حسین شهرابی / نشر افق


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

جمع آوری یک کالیفرنیایی

" من هم مثل بیشتر کالیفرنیایی ها اهل جای دیگری هستم و کالیفرنیا من را به خاطر مقاصد خودش آورده اینجا، درست مثل یک گل آهنخوار که آفتاب و باران جمع میکند و بعد گلبرگ هایش را به سمت جاده باز می کند و ماشین ها را وسوسه می کند تا واردش شوند، میلیون ها ماشین فقط توی یک گل، که از فرط شلوغی عطرش بند آمده، و هنوز برای چند میلیون دیگر هم جای دارد. ... "


جمع آوری یک کالیفرنیایی / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

ناطور دشت

" اگر واقعا می خواهید در این مورد چیزی بشنوید لابد اولین چیزی که می خواهید بدانید این است که من کجا به دنیا آمدم و بچگی نکبت بارم چطور گذشت و پدر و مادرم پیش از من چه کار می کردند و از این مهملاتی که آدم را به یاد «داوید کاپرفیلد» می اندازد. اما راستش را بخواهید من میل ندارم وارد این موضوع ها بشوم. ... "


ناطوردشت / جی.دی. سلینجر / احمد کریمی / نشر ققنوس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

آتش رادیویی آرام

" بزرگترین اقیانوس دنیا در شهر مونتری ایالت کالیفرنیا شروع می شود، یا شاید تمام می شود. بستگی دارد به این که آدم به چه زبانی حرف بزند. ..."


آتش رادیویی آرام / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

مشکلات پیچیدۀ بانکی

" حالا من یک حساب بانکی دارم، چون که دیگر هم از چال کردن پول هایم در حیاط خلوت خسته شده بودم و هم این که ماجرای دیگری اتفاق افتاد. چند سال پیش داشتم یک خرده پول چال می کردم که یک اسکلت آدم پیدا کردم. ..."


مشکلات پیچیده بانکی / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

المیرا

" انگار باز توی خواب یک شاهزادۀ جوان آمریکایی که اردک شکار می کند، برگشته ام به المیرا و حالا دوباره ایستاده ام روی پل رودخانۀ لانگ تام. ..."


المیرا / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا

یک روز بعد از ظهر، سال 1939

" این یک داستان همیشگی است که من مرتب برای دخترم که چهار ساله است تعریف می کنم. ..."


یک روز بعد از ظهر، سال 1939 / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا