و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمود حدادی» ثبت شده است

رنج‎های ورتر جوان


«من، هر چه از داستان ورتر بینوا جسته و یافته ام، همه را در این دفتر گرد آورده ام و پیشکش شما می کنم و می دانم که از این بابت قدردانم خواهید بود. چه، یقین که از روح و منش او ستایش و محبت، اما از سرنوشتش اشک خود را دریغ نخواهید داشت.»


کتاب اول

چهارم مه‎ی 1771

چه قدر خوشحالم که گذاشته ام و رفته ام! دوست عزیز، راستی که قلب آدمی چیست! من، تویی را که دوست دارم و دلبسته اش هستم می گذارم و می روم و خوشحالم! می دانم که تو می بخشی‎ام. آخر مگر آشنایی های دیگرم را هم سرنوشت برای آن دستچین نکرده بود که به دل مثل منی رنج برساند؟ ...


رنج‎های ورتر جوان | یوهان ولفگانگ فون گوته | محمود حدادی | نشر ماهی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

تونیو کروگر

" آفتاب زمستانی بالای سر شهر کوچک، و در پس لایه های ابر، قرصی مات و محو و بی جان بود، و کوچه و بام نمور و در هجوم باد. گه گاه نیز بارشی می گرفت، بارش تگرگی ریز، چیزی میان یخ و برف. ...  "


تونیو کروگر / تریستان و تونیو کروگر / توماس مان / محمود حدادی / نشر افق


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

در دور دست ساز ها می نوازند ..


در دور دست سازها می نوازند، ولی در این جا شب خاموش حاکم است.

گل ها عطر رخوت آورشان را بر جان من می وزند.

من همیشه به یاد توام، همیشه.

ولی حال میل خواب دارم، اما تو باید که برقصی ..


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

تریستان

" این جا "آین فرید" است، آسایشگاه! مستطیل سفید و بی کنج و زاویه ی آن همراه ساختمان جنبی اش از همه طرف در احاطه ی باغ پهناوری است که با طاق و رواق، راهروهای چفته بندی شده، و آلاچیق های سقف شان از پوسته ی درخت، تزئینی دلنشین دارد، و در پس بام سفال پوش آن کوه ها ـ سبز و تیره و حجیم ـ با خط و کندی نرم سر در آسمان فرو برده اند. ... "


تریستان / تریستان و تونیو کروگر / توماس مان / محمود حدادی / نشر افق


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا