و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی غبرائی» ثبت شده است

بادبادک باز

" در یک روز سرد زمستان 1975 در دوازده سالگی شخصیتم شکل گرفت. دقیقا آن لحظه یادم مانده؛ پشت چینۀ مخروبه‎ ای دولا شده بودم و کوچۀ کنار نهر یخ زده را دید می‎ زدم. سال ها از این ماجرا می گذرد، اما زندگی به من آموخته است آن چه دربارۀ از یاد بردن گذشته ها می گویند درست نیست. ... "


بادبادک باز / خالد حسینی / مهدی غبرائی / انتشارات نیلوفر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

آوای رنج کهنه سرباز

" برگ های سبز سپیدار و برگ های زرد زیرفون همچنان در شهر فرو می ریختند. برگ های سبک زیرفون بر فزار خیابان ها و پیاده رو ها می چرخیدند، ولی برگ های سپیدار پس از فرو افتادن، در پای درختان جمع می شدند. ... "


آوای رنج کهنه سرباز / ویکتور آستافی یف / مهدی غبرائی / نشر تندر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا