و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غلامحسین میرزاصالح» ثبت شده است

سرزمین گوجه‎های سبز

" ادگار گفت: « وقتی لب فرو می بندیم و سخنی نمی گوییم، غیر قابل تحمل می شویم و آن گاه که زبان می گشاییم، از خود دلقکی می سازیم. »

مدتی بود که کف اتاق نشسته بودیم و خیره به عکس ها می‎نگریستیم. پاهایمان به خاطر نشستن، خواب رفته بود.

کلام در دهانمان همان قدر زیان بار است که ایستادن بر روی سبزه ها؛ هر چند سکوتمان نیز چنین است.

ادگار ساکت بود. ... "


سرزمین گوجه‎های سبز / هرتا مولر / غلامحسین میرزا صالح / نشر مازیار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

این همان گیاه کاملا بی شعور من بود ..

" مرگ ترزا قلبم را جریحه دار کرد.مثل آن بود که دو سر دارم، که در هم می پیچند: یکی پر از سبزه های عشق و دیگری ساقه های نفرت. دلم می خواست سبزه های عشق،به بلندی سابق شوند.آن دو ، همانند سبزه و ساقه بریده، قد می کشیدند و در هم می تنیدند و یخ زده بر روی پیشانیم می نشستند. این همان گیاه کاملا بی شعور من بود ... "


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا