نور آفتاب اصلا درون این مغازهی کوچک رخنه نکرده بود. تنها پنجرهی مغازه، سمت در چپ ورودی، با کاغذ و مقوا پوشیده شده و یک لوح اعلان هم روی دستگیرهی در آویزان بود.
مغازهی خودکشی | ژان تولی | احسان کرمویسی | نشر چشمه | چاپ ششم | 1397
نور آفتاب اصلا درون این مغازهی کوچک رخنه نکرده بود. تنها پنجرهی مغازه، سمت در چپ ورودی، با کاغذ و مقوا پوشیده شده و یک لوح اعلان هم روی دستگیرهی در آویزان بود.
مغازهی خودکشی | ژان تولی | احسان کرمویسی | نشر چشمه | چاپ ششم | 1397
غلامحسین خود را معرفی میکند:
اسم من غلامحسین است اما چون غلامحسین اسم پدربزرگم بود و تمام کسانمان لفظ آقا را جلو اسمشان میگذاشتند من هم به احترام او اسمم آقا غلامحسین شده بود. یعنی من نیز مثل هموطنان بسیاری که در اطراف دنیا دارم برای خودم آقا شده بودم. ...
جنگ ترکمن | کنت دوگوبینو | سید محمد علی جمالزاده | انتشارات سخن
ناتانائیل، آرزو مکن که خدا را جز در همه جا، در جایی دیگر بیابی.
هر آفریده ای نشانه خداوند است، اما هیچ آفریده ای نشان دهندۀ او نیست.
همین که آفریده ای نگاهمان را به خویش معطوف کند، ما را از راه آفریدگار باز می گرداند. ...
مائده های زمینی و مائده های تازه / آندره ژید / مهستی بحرینی / انتشارات نیلوفر
" حوادث عجیبی که موضوع این وقایع نگاری است، در سال هزار و نهصد و چهل و ... در اران روی داد. ... "
طاعون / آلبر کامو / رضا سید حسینی / نشر نیلوفر
" وقتی شش ساله بودم در کتابی راجع به جنگل طبیعی که " سرگذشت های واقعی " نام داشت تصویر زیبایی دیدم. تصویر مار بوآ را نشان می داد که حیوان درنده ای را می بلعید. ..."
شازده کوچولو / آنتوان دو سنت اگزوپری / محمد قاضی / انتشارات امیرکبیر
" به: خانم کنتس ناتالی دوموترویل ... به خواسته ات پاسخ می گویم، چون می پندارم زنی که عشق من به وی، بیش از محبت او نسبت به من است این امتیاز را دارد که همیشه اصول عقل سلیم را از خاطر می برد. ..."
زنبق دره / انوره دو بالزاک / امیر اسماعیلی / نشر بهاره
" شنیدن گفتگو به زبان فرانسه عجیب است. موقع پیاده شدن از هواپیما حس کردم کمی دلهره دارم. در صف انتظار، جلو گیشه ها، پاسپورتی را تماشا می کردم که از این به بعد، پاسپورت من است، سبز کم رنگ، مزین به دو شیر طلایی که سمبل کشوری هستند که به من تابعیت داده است. ... "
محله ی گم شده / پاتریک مودیانو / اصغر نوری / نشر افراز