" به کلی سری / به: کلیه یگان های مستقر در مناطق تحت محاصره آبادان و خرمشهر / از: قرارگاه مرکزی منطقه عملیاتی جنوب / موضوع: استقرار رادار ..."
شطرنج با ماشین قیامت / حبیب احمد زاده / انتشارات سوره مهر
" به کلی سری / به: کلیه یگان های مستقر در مناطق تحت محاصره آبادان و خرمشهر / از: قرارگاه مرکزی منطقه عملیاتی جنوب / موضوع: استقرار رادار ..."
شطرنج با ماشین قیامت / حبیب احمد زاده / انتشارات سوره مهر
" تازه زنگ تفریح را زده بودند و معلم ها، یک یک، از میان هیاهوی بچه هایی که با سر و صدا توی حیاط مدرسه ریخته بودند، و دوان دوان به طرف منبع آب هجوم آورده بودند، فرار می کردند و به طرف دفتر پناه می آوردند. ... "
" خانم نزهت الدوله گر چه تا به حال سه تا شوهر کرده و شش بار زاییده و دو تا از دخترهایش هم به خانۀ داماد فرستاده شده اند و حالا دیگر برای خودش مادربزرگ شده است، باز هم عقیده دارد که پیری و جوانی دست خود آدم است. ... "
" شهر تهران خفقان گرفته بود، هیچ کس نفسش در نمی آمد، همه از هم می ترسیدند، خانواده ها از کسانشان می ترسیدند، بچه هاز از معلمینشان، معلمین از فراش ها و فراش ها از سلمانی و دلاک؛ همه از خودشان می ترسیدند، از سایه شان باک داشتند. ..."
چشم هایش / بزرگ علوی / نشر نگاه
" دود همۀ حیاط را گرفته بود و جنجال و بیا برو بیش از همه سال بود. ... "
" هیچ وقت خدا یک چیز واقعی را، حالا هر چه که می خواهد باشد؛ پشت یک ظاهر دروغین پنهان نکرده ام. ..."
کافه پیانو / فرهاد جعفری / نشر چشمه
" صدای ترمز اتوبوس مدرسه آمد. بعد قیژ در فلزی حیاط و صدای دویدن روی راه باریکه ی وسط چمن. ..."
چراغ ها را من خاموش می کنم / زویا پیرزاد / نشر مرکز
" ... من دیگر چطور می توانستم توی خانۀ پدرم بمانم؟ اصلا دیگر توی آن خانه که بودم انگار دیوارهایش را روی قلبم گذاشته اند. ... "
زن زیادی / ک. زن زیادی / جلال آل احمد / نشر رواق