زمان پیما، یا مسافر زمان ( بهتر است او را زمان پیما بنامیم ) درباره موضوعی اسرار آمیز و ناشناخته با ما سخن می گفت. چشمان خاکستری اش می درخشیدند و پلکانش تکان می خوردند، و چهره‎ی معمولا رنگ پریده و زردش مسخ و برافروخته شده بود. آتش بخاری زبانه می کشید و درخشش لطیف نورهای سفید و نقره گون آن در حباب های روی لیوان های‎مان پدیدار و محو می شدند. ...


ماشین زمان / اچ.جی.ولز / عبدالحسین شریفیان / نشر چشمه