و این داستان عاشقانه‎ی من است ...

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

خرده جنایت های زناشوهری

" آپارتمان تاریک است. صدای قفل و کلید می آید. در باز می شود و از لای در سایه ی دو نفر از ورای روشنایی قرمز رنگ راهرو به چشم می خورد. ...  "


خرده جنایت های زناشوهری / اریک امانوئل اشمیت / شهلا حائری / نشر قطره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

بازگشت یکه سوار

" کروک درشکه را خوابانده بودند و من سرم بالا بود و گاهی از لابه لای شاخ و برگ درخت ها چراغ خیابان پیدا می‎شد و نورش که زرد بود پر از سایه ی برگ ها روی سر ما میافتاد، بعد رد میشدیم و باز توی درشکه تاریک میشد و من همینطور سرم بالا بود که کی می‎رسیم به زیر دایره نور. ..."


بازگشت یکه سوار / پرویز دوائی / نشر روزنه کار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا

لا به لای سطر ها | چشم های متفکر غمگین

... مقبره افسر جوانی بود که همان موقع ها مرده بود. عکس بزرگ قاب کرده اش را سر طاقچه گذاشته بودند. جوان ناکام. لباس افسری تنش بود. کلاه نداشت و فرق از وسط باز کرده بود. صورت آرام، نجیب و قشنگی داشت، با چشم های متفکر غمگین. انگار که می دانست می میرد. ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هانتا

داستان کوتاهی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا

" تا دلتان بخواهد داستان هست که شروع‎اش مبتکرانه و نو است. اما این یکی از آن ها نیست.فکر کنم تنها راهی که می شود داستانی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا را شروع کرد، همان کاری است که جک لندن در شروع گرگ دریا کرده است. ... "



داستان کوتاهی دربارۀ زندگی معاصر در کالیفرنیا / اتوبوس پیر و داستان های دیگر / ریچارد براتیگان / علیرضا طاهری عراقی / نشر مرکز


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هانتا